شعر «غرولند» داستان پسر بچهای کرد است که در میدان بزرگ شهر شام به واکس زدن مشغول است و از دیگران تقاضا میکند که کفشهایشان را واکس بزند، و هنگام غروب در حالیکه خسته و نا امید گشته، به فکر واکس زدن کفشهای خدا میافتد و با خود به زمزمه میپردازد...
ادامه مطلب |